دعا از جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی قصیده 63

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

آثار جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

دعا و خدمت مخدوم خویش فخرالدین

1 دعا و خدمت مخدوم خویش فخرالدین همی رسانم اگر آمد او زدریا بار

2 ربیع آمد لیکن ربیع ما نامد توئی ربیع ربیع جهان خزان انگار

3 بجان تو که اگر شرح اشتیاق دهم زصد یکی نشود گفته درد وصد طومار

4 توئی ربیع دل ما ولی چو گل بدعهد که بی ثبات بود عهد تو بوقت بهار

5 خیال تست شب و روز پیش دیده من چنانکه گوئی گشتست در دو دیده نگار

6 چو مدتی است که از تو نیافتم تشریف همی ندانم تا چیست موجب آزار

7 بدیع باشد این از رفیع رای ربیع که بی سبب زچو من دوستی شود بیزار

8 مکن اگر چه حریفان تو خودبسی داری زدوستان کهن نیز گه گهی یاد آر

عکس نوشته
کامنت
comment