1 از پند رفیق مهربان عار مکن بشنو سخن و تندی بسیار مکن
2 گر سود تو گفت کار میکن سخنش ور سود ندارت بر آن کار مکن
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شمعی که گرم خشم تر از برق لامع است گر عالمی به جور بسوزد چه مانع است
2 برگشته است ماه من از مهر من دگر بازم مگر ستاره اقبال راجع است
1 هوای دیدنت ای ترک تند خوست مرا نگاه کن که هلاک خود آرزوست مرا
2 من شکسته چنان تلخ کامیی دارم که آب بی لب تو زهر در گلوست مرا
1 پیش از آن کین گرد هستی سر زند از خاک ما با رخ خوبت نظر میباخت چشم پاک ما
2 دیگران از داغت ای گل همچو سرو آزادهاند برق رخسارت نسوزد جز خس و خاشاک ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به