1 دلا امید بکار جهان چه می بندی چو خواجه روزبهان ناامید شد ز جهان
2 چو بگذری بسر خاک او بیاد آور که گنج علم و کمال است زیر خاک نهان
3 مپرس از پی تاریخ فوت او زنهار که سال فوت بود حال خواجه روزبهان
1 ساقی بنشین که با تو دمساز شویم نرگس صفت از باد سر انداز شویم
2 آریم بگردن صراحی دستی هر چند که پیریم جوان باز شویم
1 تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم روزی بدود دل ز فراق تو شب کنیم
2 تا چند جام لعل نهد لب بلب مرا ما کاسه های دیده ز خون لب بلب کنیم
1 الا ای ساقی گلرخ که گشتی شمع محفلها ز غیرت عاشقان کشتی ز حسرت سوختی دلها
2 از آن روزست در دلها خیال دانه خالت که دهقان ازل تخم محبت ریخت در دلها
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به