1 دل جفا بیش بر نمی تابد جان غم خویش بر نمیتابد
2 مکن ایجان و دیده بی نمکی کاین دل ریش بر نمیتابد
3 جانطلب میکنی مکن کایننفس داور از پیش بر نمیتابد
4 گفتمت بوسه گفتیم جانی به بیندیش بر نمیتابد
5 به بیرزد هزارجان لیکن کار درویش بر نمیتابد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 اجل موفق دین آن خلاصه تحقیق توئی موفق آن خیرها علی التحقیق
2 توئی که از سر تقوی بجاه دنیاوی بدست کردی عقبی و این بود توفیق
1 ایکه در دست تو هرگز نرسد دست زوال دور باد از تو و از دولت تو عین کمال
2 ای زمین حلم زمان جنبش دریا بخشش ایفلک قدر ملک سیرت خورشید جمال
1 روی او تشویر ماه آسمانی میدهد قد او تعلیم سرو بوستانی میدهد
2 هندوی زلفش گر رقص ورد س طرفه نیست تا ز جام لعل آن لب دو ستکانی میدهد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به