-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیا، ای دیده شهری به سویت جهانی گم شده در جستجویت
2 بلا و فتنه کار افزای چشمت جفا و کینه دست افزار خویت
3 که باشد آیینه آه و هزار آه که در آغوش گیرد نقش رویت
4 مبادا بگسلد یک مویت، ارچه جهان آویخت در یک تار مویت
5 کنم از آب دیده لب نمازی چو پای هر سگی بوسم به کویت
6 بده دل گر توانی بی دلی را که خواهد داد جان در آرزویت
7 نیم عاشق چو من از بیم مردن نبینم سیر در روی نکویت
8 چو زنبور سیه گرد سر گل بگردم بر سرت بیخود ز بویت
9 ز حیرت باز خسرو مانده بیهوش خموشی بودی اندر گفت و گویت