بیا ای عشق جان پای در گل را به راه افکن
1
بیا ای عشق جان پای در گل را به راه افکن
ز آه سردی آتش در دلم چون صبحگاه افکن
2
رگ خواب است از افسردگی ها رشته اشکم
به هویی این گرانخوابان غفلت را به راه افکن
3
ندارد راهی از افتادگی نزدیکتر دولت
چو یوسف خویش را در منزل اول به چاه افکن