امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

بیا نظاره کن، ای دل از امیرخسرو دهلوی غزل 916

غزل 916 ام از 2198 غزلیات

بیا نظاره کن، ای دل که یار می‌آید

1 بیا نظاره کن، ای دل که یار می‌آید ز بهر بردن جان فگار می‌آید

2 فراز مرکب ناز و سوار در عقبش هزار شیفته بی‌قرار می‌آید

3 رسید نازک من، ای نظارگی، زنهار ببند دیده، گرت دل به کار می‌آید

4 ز مستی ارچه به هر سوی می‌فتد، لیکن ز بهر بردن دل هوشیار می‌آید

5 چه گردها که برآورده باشد از دل‌ها که فرق تا به قدم پرغبار می‌آید

6 دو دیده کاش مرا خاک آن زمین بودی که نعل توسن آن شهسوار می‌آید

7 مرا که یاد کند، گر ز کوی او بروم یکی اگر برود، صدهزار می‌آید

8 مکن به سرو سهی نسبت درخت قدش ز سرو کی گل و غنچه به بار می‌آید

9 کنون بنال به زاری چو بلبلان، خسرو که بهر ناله بلبل بهار می‌آید

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بیا نظاره کن، ای دل که یار می‌آید

شاعر شعر بیا نظاره کن، ای دل که یار می‌آید چه کسی است ؟

شاعر شعر بیا نظاره کن، ای دل که یار می‌آید امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر بیا نظاره کن، ای دل که یار می‌آید در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بیا نظاره کن، ای دل که یار می‌آید چیست ؟

قالب شعر بیا نظاره کن، ای دل که یار می‌آید غزل است

مضمون اصلی شعر بیا نظاره کن، ای دل که یار می‌آید چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر