اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

اهلی شیرازی
اهلی شیرازی

چو سوختم از عشق و شستم از از اهلی شیرازی غزل 101

غزل 101 ام از 2632 غزلیات

چو سوختم از عشق و شستم از جان دست

1 چو سوختم از عشق و شستم از جان دست هنوز گریه نمی داردم ز دامان دست

2 به خاک پای تو ساقی که مردم از حسرت ترحمی، که تو داری به آب حیوان دست

3 بده به تشنه لبان جرعه یی که ساغر بخت چنانکه آمدازین دست می رود زان دست

4 چو گل ز خون دلم دامنت نشان دارد در آستین چه کنی همچو غنچه پنهان دست

5 ز جیب چاک بدیوانگی چه عیب بود مرا که عشق نمی دارد از گریبان دست

6 تو یوسفی چه عجب گر زدیدنت چون گل بخون خویش بود غرقه صدهزاران دست

7 بیاد قبله ابروی آن صنم اهلی گشاده اند به حق کافر و مسلمان دست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چو سوختم از عشق و شستم از جان دست

شاعر شعر چو سوختم از عشق و شستم از جان دست چه کسی است ؟

شاعر شعر چو سوختم از عشق و شستم از جان دست اهلی شیرازی می باشد.

شعر چو سوختم از عشق و شستم از جان دست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر چو سوختم از عشق و شستم از جان دست چیست ؟

قالب شعر چو سوختم از عشق و شستم از جان دست غزل است

مضمون اصلی شعر چو سوختم از عشق و شستم از جان دست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر