ابر نوروزی چو گل را بر ورق از اهلی شیرازی غزل 560

اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

ابر نوروزی چو گل را بر ورق شبنم زند

1 ابر نوروزی چو گل را بر ورق شبنم زند غنچه تر سازد دماغ و خنده بر عالم زند

2 ای رقیب این جور تا کی کآخر اندر خرمنت دود آه شب نشینان آتش ماتم زند

3 گریه حسرت ز حد شد ساقیا ساغر بیار ترسم این طوفان محنت عالمی بر هم زند

4 ز آتش عشقت ملک را جان چو ما هرگز نسوخت آه کاین برق بلا در خرمن آدم زند

5 تا ز زلفت دم زدم چون نافه خونین دل شدم خون شود هر دل که از بوی محبت دم زند

6 خاک آدم در ازل عشق تو چون باغم سرشت نیست آدم هرکه در عالم دمی بی غم زند

7 اهل مجلس را نماند خرمی گر بشنود ناله اهلی که آتش در دل خرم زند

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر