-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ابر نوروزی چو گل را بر ورق شبنم زند غنچه تر سازد دماغ و خنده بر عالم زند
2 ای رقیب این جور تا کی کآخر اندر خرمنت دود آه شب نشینان آتش ماتم زند
3 گریه حسرت ز حد شد ساقیا ساغر بیار ترسم این طوفان محنت عالمی بر هم زند
4 ز آتش عشقت ملک را جان چو ما هرگز نسوخت آه کاین برق بلا در خرمن آدم زند
5 تا ز زلفت دم زدم چون نافه خونین دل شدم خون شود هر دل که از بوی محبت دم زند
6 خاک آدم در ازل عشق تو چون باغم سرشت نیست آدم هرکه در عالم دمی بی غم زند
7 اهل مجلس را نماند خرمی گر بشنود ناله اهلی که آتش در دل خرم زند