چو آتشپاره از در درآمد از اهلی شیرازی غزل 677

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

چو آتشپاره از در درآمد خانه گلشن شد

1 چو آتشپاره از در درآمد خانه گلشن شد چه آتشپاره کز رویش چراغ دیده روشن شد

2 خیال دانه خالش من از دل چون کنم بیرون که آن تخم بلایکدانه بود امروز خرمن شد

3 ملامت تا بکی زاهد، قیامت نخواهد زد که از بهر بتان جون من مسلمانی برهمن شد

4 به کنج غم نماند از من بغیر از ذره خاکی که آنهم باغبار آه من بیرون ز روزن شد

5 دل گمگشته ام پیدا نشد جز در خیال آخر تن چون رشته هم ظاهر مگر در چشم سوزن شد

6 نماند آن یاری از بختم که بودش دوستی اهلی جفای بخت من بنگر که با من درست دشمن شد

عکس نوشته
کامنت
comment