1 بیکی برد اشارت کردم سوی آنکس که چنونبود راد
2 دست بربر زد و پذرفت بطبع آنچنان کز کرمش گشتم شاد
3 مدتی رفت و نکرد آنچه شنود که مرا گشته فراموش ازیاد
4 گفت از معدنش آرند مگر کاروان آمد و هم نفرستاد
5 من نیشابوری ازو خواسته ام مگرم او یمنی خواهد داد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 دگر باره چه صنعت کرد باما سپهر سر کش فرتوت رعنا
2 بیک بازی سوی تحت الثری برد برونق رفته کاری چون ثریا
1 تا صبا در نقشبندی خامه در عنبر زدست صد هزاران لعبت از جیب زمین سر بر زدست
2 ماه منجوق گل اینک کرد از گلبن طلوع شاه چیر لاله اینک نوبتی بردر ز دست
1 حکیم یونان ان فلسفی نجیب الدین که واقفست بتحقیق برهمه اسرا ر
2 زمنطق و ز ریاضی و از طبیعیات نجوم و هندسه و علم طب و موسیقار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **