1 بدو نیک و شاه و گدای و ملک همه بندگانند بیگانه کیست
2 یکی را جهان میدهی سر بسر یکی را جوی نیست چندانکه زیست
3 یک قاف تا قاف خوان می کشد یکی بهر یک لقمه نان خون گریست
4 چو قسمت بوفق عدالت بود نمیدانم افراط و تفریط چیست
1 تاخریدار تو شد گل آبرو صدجا فروخت هرکه یوسف میخرد نتاوند استغنا فروخت
2 بهر آن ترسا پسر گر جان فروشم عیب نیست پیر ما دنیا و دین در خانه ترسا فروخت
1 دل اگر کوه شود عاشق جانباز تو را به فغان آید اگر بشوند آواز تو را
2 سرو نازی تو و در کشتنم از عشوه گری می کنی ناز که قربان شوم این ناز تورا