چون باد تا در آن خم گیسو درآمدیم از فرخی یزدی غزل 145

فرخی یزدی

آثار فرخی یزدی

فرخی یزدی

چون باد تا در آن خم گیسو درآمدیم

1 چون باد تا در آن خم گیسو درآمدیم با خون دل چو نافه آهو درآمدیم

2 با پای خسته در ره بی انتهای عشق رفتیم آنقدر که بزانو درآمدیم

3 دامان پاک ما اگر آلوده شد ز می از آب توبه شکر که نیکو درآمدیم

4 روی تو در برابر ما بود جلوه گر هر جا که رو نهاده و هر سو درآمدیم

5 ما را مکن ز ریشه که با خواری تمام در گلشن تو چون گل خودرو درآمدیم

6 در کوی عشق غلغله ها بس بلند بود ما هم در آن میان به هیاهو درآمدیم

7 محراب و کعبه حاجت ما چون روا نکرد در قبله گاه آن خم ابرو درآمدیم

عکس نوشته
کامنت
comment