ذوق دیدار تو در جان بلاکش از اهلی شیرازی غزل 676

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

ذوق دیدار تو در جان بلاکش باشد

1 ذوق دیدار تو در جان بلاکش باشد راحت کعبه پس از زحمت ره خوش باشد

2 حاجت سوختنم نیست چه دورم ز لبت ماهی از آب چه شد دور در آتش باشد

3 با پریشانی خود شادم از آن می‌ترسم که ز من طبع شریف تو مشوش باشد

4 دیدهٔ پاک من اندیشه ز دوزخ نکند غم از آتش نخورد سکه چو بی‌غش باشد

5 اهلی آن شوخ اگرش مهر و وفا نیست مرنج مردمی کم طلب از هرکه پریوش باشد

6 در اشک خودم غرقه که سودای تویکدم نگذاشت که دیگ دلم از جوش نشیند

7 اهلی، لب از اوصاف گل خویش چه بندی حیف که مرغی چو تو خاموش نشیند

عکس نوشته
کامنت
comment