- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ذوق دیدار تو در جان بلاکش باشد راحت کعبه پس از زحمت ره خوش باشد
2 حاجت سوختنم نیست چه دورم ز لبت ماهی از آب چه شد دور در آتش باشد
3 با پریشانی خود شادم از آن میترسم که ز من طبع شریف تو مشوش باشد
4 دیدهٔ پاک من اندیشه ز دوزخ نکند غم از آتش نخورد سکه چو بیغش باشد
5 اهلی آن شوخ اگرش مهر و وفا نیست مرنج مردمی کم طلب از هرکه پریوش باشد
6 در اشک خودم غرقه که سودای تویکدم نگذاشت که دیگ دلم از جوش نشیند
7 اهلی، لب از اوصاف گل خویش چه بندی حیف که مرغی چو تو خاموش نشیند