1 آخر دل من ز غصه خون خواهد شد وز روزنه دیده برون خواهد شد
2 با این افق تیره خدا داند و بس کاین مملکت خراب چون خواهد شد
1 غارت غارتگران شد مال بیت المال ما با چنین غارتگرانی وای بر احوال ما
2 اذن غارت را به این غارتگران داده است سخت سستی و خون سردی و نادانی و اهمال ما
1 از بسکه غم به سینه من بسته راه را دیگر مجال آمد و شد نیست آه را
2 دانم چو دیده دید، دل از کف رود ولی نتوان نگاه داشت ز خوبان نگاه را
1 ای که پرسی تا به کی دربند دربندیم ما تا که آزادی بود دربند در بندیم ما
2 خوار و زار و بیکس و بیخانمان و دربدر با وجود اینهمه غم، شاد و خرسندیم ما
1 این ستمکاران که میخواهند سلطانی کنند عالمی را کشته تا یک دم هوسرانی کنند
2 آنچه باقی مانده از دربار چنگیز و نِرُن بار بار آورده و سر بار ایرانی کنند
1 قسم به عزت و قدر و مقام آزادی که روح بخش جهان است نام آزادی
2 به پیش اهل جهان محترم بود آنکس که داشت از دل و جان احترام آزادی