1 ساقی غم این پیر کهنسال بپرس وز خسته دلان به شکر اقبال بپرس
2 ای مطرب جان عود تو همدرد منست دستی برگ او نه و احوال بپرس
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 دیده هر که از هوس سوی تو سیمتن بود غرقه بخون دل شود گر همه چشم من بود
2 آه که گیردم نفس راه گلو ز بخت بد در نفسی که بامنش یار سر سخن بود
1 روزی که قدسیان گل آدم سرشته اند جان مرا و مهر تو باهم سرشته اند
2 از رشک آنکه با همه کس جلوه میکنی در خون یکدگر همه عالم سرشته اند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **