- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زنجیر چو آنزلف پراکنده نباشد خورشید چو آنعارض رخشنده نباشد
2 خورشید که باشد که ترا بنده نباشد زنجیر چو آنزلف سرافکنده نباشد
3 روزی که تو برگرد گلت طره فشانی خورشید که باشد که ترا بنده نباشد
4 وانجا که نهی ناوک غمزه بکمان در مه کیست که از تو سپر افکنده نباشد
5 پیش لب خندان تو گل گرچه بخندد خود داند کان خنده چو این خنده نباشد
6 زینگونه بخون ریختن اردست بر آری ترسم که دگر سال کسی زنده نباشد
7 زین حسن مشو غره که بازار گل سرخ بس تیز بود لیکن پاینده نباشد
8 ببرید سرزلف و سزا کرد و بگفتم ما را مکش ایزلف که فرخنده نباشد