- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرکس که به دل مهر تو مه پاره ندارد از هر دو جهان بهره به یکباره ندارد
2 فریاد ز بیچارگی دل که بناچار جز آنکه به غم ناله کند چاره ندارد
3 هم ثابت در عشقم و هم رهرو سیار افلاک چو من ثابت و سیاره ندارد
4 دارد دل من گر هوس خفتن در گور طفل است و بجز عادت گهواره ندارد
5 با این همه خواری ز چه دارد سرسختی آن سست وفا گر دل چون خاره ندارد
6 ریزد غم و افسردگیش از در و دیوار هر شهر که میخانه و میخواره ندارد
7 در کیش من آزار دل اهل محبت جرمیست که آن توبه و کفاره ندارد
8 با اینهمه دیوانه یکی چون من و مجنون صحرای جنون از وطن آواره ندارد