1 هر خانه که شادیش بجز غم نبود ویرانی آن خرابه پر کم نبود
2 نقش در و دیوار ندارد حاصل از بهر عمارتی که محکم نبود
1 گلرنگ شد در و دشت، از اشکباری ما چون غیر خون نبارد، ابر بهاری ما
2 با صد هزار دیده، چشم چمن ندیده در گلستان گیتی، مرغی به خواری ما
1 نازم آن سرو خرامان را که از بس ناز دارد دسته سنبل مدام از شانه پا انداز دارد
2 رونما گیرد ز گل چون رو نماید در گلستان بر عروسان چمن آن نازنین بس ناز دارد
1 باز گویم این سخن را گر چه گفتم بارها می نهند این خائنین بر دوش ملت بارها
2 پرده های تار و رنگارنگی آید در نظر لیک مخفی در پس آن پرده ها اسرارها
1 این ستمکاران که میخواهند سلطانی کنند عالمی را کشته تا یک دم هوسرانی کنند
2 آنچه باقی مانده از دربار چنگیز و نِرُن بار بار آورده و سر بار ایرانی کنند
1 قسم به عزت و قدر و مقام آزادی که روح بخش جهان است نام آزادی
2 به پیش اهل جهان محترم بود آنکس که داشت از دل و جان احترام آزادی