- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وه که دگرباره عشق دست برآورد صبر بیکبارگی ز پای در آورد
2 خواب ز چشمم ربود و آب در افزود وه که خود این بار شیوه دگر آورد
3 تا بتم از خط عهد پای برون برد بر سر محنت زده جهان بسر آورد
4 برد دل و گفت توبه کردم و رفتم تو به صد بار از گنه بتر آورد
5 دیده من تابروی دوست نگه کرد خود چه دهم شرح تا چه دردسر آورد
6 لعل ویم دی بخشم و ناز و جفا گفت آنهمه صفرا چه بود کان شکر آورد