1 هر چند مجرد از خلایق شده ایم بیگانه ز صحبت خلایق شده ایم
2 با اینهمه زهد و توبه بر روی بتان تا چشم فکنده ایم عاشق شده ایم
1 چون تو گویی سخن این دلشده را گوش کجا دل کجا عقل کجا فهم کجا هوش کجا
2 پای بوسی زسگت گر دهدم دست بس است من کجا وصل کجا بوسه و آغوش کجا
1 بر صید حرم تیغ مزن زانکه حرام است کار دل صد خسته به یک غمزه تمام است
2 در خیل محبان تو مجنون که شناسد؟ عشاق تو بسیار، بگوییم کدام است