اگرچه چشم منی همنشین از اهلی شیرازی غزل 1338

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

اگرچه چشم منی همنشین اغیاری

1 اگرچه چشم منی همنشین اغیاری چو نور دیده گلی در میان صد خاری

2 نگویم آنکه خریدار یوسفم حاشا که خودفروش زند لاف این خریداری

3 هوای صحبت خورشید کم کن ایشبنم که تاب یکنظر از روی او نمی آری

4 اگر بصدق روی همچو کوهکن در عشق نه بیستون که فلک را ز پیش برداری

5 دلا، بسوز که ننشیند آتشت چونشمع بیکدو قطره که گاهی ز دیده میباری

6 تو گر بدیدن خوبان نمیروی از جا نه آدمی بحقیقت که نقش دیواری

7 بوصل دوست رسی آنچنانکه دل خواهد گر اختیار چو اهلی ز دست بگذاری

عکس نوشته
کامنت
comment