1 اگر چه نامه سیاه است در جهان شخصی که بهر لقمه نانی عذاب خلق بود
2 سیاه نامه تر از وی کسیست روز حساب که نان خود خورد و در حساب خلق بود
1 اگرچه از رخ خود چشم بسته یی ما را نهان ز چشمی و در دل نشسته یی ما را
2 ز جعد زلف تو هر موی ماست زنجیری چرا درین همه زنجیر بسته یی ما را
1 منم که حاصل من غیر نامرادی نیست درخت بخت مرا برگ عیش و شادی نیست
2 ز فسحت دو جهان خاطرم به تنگ آمد فراغت دل مجنون بهیچ وادی نیست