- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز دلبر به دلم عزم شبیخون دارد که برخ دیده شبی اشک و شبی خون دارد
2 می رود غافل و خلقش ز پی و من بشگفت کاین چه لیلی است که صد سلسله مجنون دارد
3 پای خم دست پی گردش ساغر بگشای تا بدانی چه بسر گردش گردون دارد
4 شور شیرین نه همین تارک فرهاد شکافت بلکه خسرو هم از آن پهلوی گلگون دارد
5 سرو خاک ره آن رند که با دست تهی سطوت قارنی و ثروت قارون دارد
6 چشم فتان تو نازم که به هر گوشه هزار چون من گوشه نشین واله و مفتون دارد
7 خواری و زاری و آوارگی و دربدری اینهمه فرخی از اختر وارون دارد