افغان که درد ما بدوا کم از اهلی شیرازی غزل 589

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

افغان که درد ما بدوا کم نمی شود

1 افغان که درد ما بدوا کم نمی شود تا بیش میشود غم ما کم نمی شود

2 پاکیزه دل چو آینه یی ای فرشته خوی زان است کز رخ تو صفا کم نمی شود

3 آبش مگر ز چشمه خورشید داده اند سرو ترا که نشو و نما کم نمی شود

4 از حد مبر جفا که وفایی که با من است از صد هزار جور و جفا کم نمی شود

5 تا خود میانه گل و بلبل چه واقع است کامد شد نسیم صبا کم نمی شود

6 اهلی نماند (هیچ) ز شاهان جم نشان اما نشان اهل وفا کم نمی شود

7 اهلی چو یاد آمد مرا آهوی چشم آن پری مجنون‌صفت جان از تنم رو در بیابان می‌نهد

عکس نوشته
کامنت
comment