1 حیف از امیر شیخ علی شهریار عهد آن چشمه حیات ز پاکیزه گوهری
2 کارش همیشه لطف و کرم بود و بهره داشت از خلق احمدی و کرمهای حیدری
3 درویش پروری صفت آن بزرگ بود تاریخ هم بجوی ز درویش پروری
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 تا نمردیم دل از درد تو بهبود نداشت تا ندادیم به سودای تو جان سود نداشت
2 حقه سبز فلک داشت دوای همه کس آنچه درمان دل خسته ما بود نداشت
1 ای نخل آرزو لب لعلت طبیب کیست پرورده یی عجب رطبی تا نصیب کیست
2 بادی که می وزد خبر هجر می دهد بازاین سموم غم پی جان غریب کیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به