1 باغی که در آن آب و هوا روشن نیست هرگز گل یکرنگ در آن گلشن نیست
2 هر دوست که راست گوی و یکرو نبود در عالم دوستی کم از دشمن نیست
1 خرم آن روزی که ما را جای در میخانه بود تا دل شب بوسه گاه ما لب پیمانه بود
2 عقده های اهل دل را مو به مو می کرد باز در کف مشاطه باد صبا گر شانه بود
1 روزگاریست که در دشت جنون خانه ماست عهد مجنون شد و دور دل دیوانه ماست
2 پیش زور و زر غالب همه تسلیم شدند آنکه تسلیم نشد همت مردانه ماست
1 دوش از مهر به من آن مه محبوب گذشت چشم بد دور که آن ماه به من خوب گذشت
2 مگذر از بیشه ما نیست گرت جرأت شیر که در اینجا نتوان با دل مرعوب گذشت
1 قسم به عزت و قدر و مقام آزادی که روح بخش جهان است نام آزادی
2 به پیش اهل جهان محترم بود آنکس که داشت از دل و جان احترام آزادی
1 این ستمکاران که میخواهند سلطانی کنند عالمی را کشته تا یک دم هوسرانی کنند
2 آنچه باقی مانده از دربار چنگیز و نِرُن بار بار آورده و سر بار ایرانی کنند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به