1 دوستی گفت صبر کن زیراک صبر کار تو خوب زود کند
2 آب رفته بجوی باز آرد کارها به از آنچه بود کند
3 گفتم ار آب رفته باز آید ماهی مرده را چه سود کند؟
1 حبذا ای نسیم جان پرور وی مبارک پی خجسته ا ثر
2 ای زفر تو خاک دیبا پوش وی زدست تو آب جوشنگر
1 ای نقشبند عالم جان اندرین جهان نی نی که نیست هیچ پذیرای نقش جان
2 تو صورت جمالی لابل که گشته معنی آن که خود نبود صورتی روان
1 ای بحق پادشاه روی زمین وی بتو تازه گشته دولت و دین
2 ای ز آواز کوس نصرت تو مانده در گوش روزگار طنین