1 چند گویی که عیش نیست به کام چند گویی که کار نیست به برگ
2 تا کی اندوه جبه و دستار مرگ ای خواجه غافلی از مرگ
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 این مژده شنیدی که بناگاه برآمد زین تنگ شکر خای که ازراه برآمد
2 آن همچو دم صبح که از گل خبر آورد وین همچو نسیمی که سحرگاه برآمد
1 حکیم یونان ان فلسفی نجیب الدین که واقفست بتحقیق برهمه اسرا ر
2 زمنطق و ز ریاضی و از طبیعیات نجوم و هندسه و علم طب و موسیقار
1 زهی ز رای تو روشن جهان تیغ و قلم فلک بدست تو داده عنان تیغ و قلم
2 قوام دین سر احرار و اختیار ملوک که نیست جز تو کسی قهرمان تیغ و قلم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **