1 مردی ز کنندهٔ در خیبر پرس اسرار کرم ز خواجهٔ قنبر پرس
2 گر طالب فیض حق به صدقی حافظ سر چشمهٔ آن ز ساقی کوثر پرس
من ی کتاب حافظ دارم و بازش کردم معنا نداشت میخوام بدانم ک معنای این چیست. مدری ز کننده در خیبر از.... ر
1 رو بر رَهَش نهادم و بر من گذر نکرد صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد
2 سیلِ سرشک ما ز دلش کین به در نَبُرد در سنگِ خاره قطرهٔ باران اثر نکرد
1 یا رب این شمع دل افروز ز کاشانهٔ کیست؟ جانِ ما سوخت، بپرسید که جانانه کیست؟
2 حالیا خانه براندازِ دل و دین من است تا در آغوش که میخسبد و همخانه کیست
1 دل سراپردهٔ محبتِ اوست دیده آیینه دارِ طلعت اوست
2 من که سر درنیاورم به دو کون گردنم زیرِ بارِ منتِ اوست
1 هر دوست که دم زد ز وفا دشمن شد هر پاکروی که بود تردامن شد
2 گویند شب آبستن و این است عجب کاو مرد ندید از چه آبستن شد
1 واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند چون به خلوت میروند آن کارِ دیگر میکنند
2 مشکلی دارم ز دانشمندِ مجلس بازپرس توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند؟
1 جای حضور و گلشن امن است این سرای زین در به شادمانی و عیش وطرب در آی
2 ای کاخ دولتی تو چه کاخی که مدرج است در شاخسار گلشن تو سایه همای
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
من ی کتاب حافظ دارم و بازش کردم معنا نداشت میخوام بدانم ک معنای این چیست. مدری ز کننده در خیبر از.... ر