5 اثر از قصاید در دیوان اشعار پروین اعتصامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار پروین اعتصامی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار پروین اعتصامی

1 آنکس که چو سیمرغ بی نشانست از رهزن ایام در امانست

2 ایمن نشد از دزد جز سبکبار بر دوش تو این بار بس گرانست

3 اسبی که تو را میبرد بیک عمر بنگر که بدست که‌اش عنانست

4 مردم‌کشی دهر، بی سلاح است غارتگری چرخ، ناگهانست

1 اگر چه در ره هستی هزار دشواریست چو پر کاه پریدن ز جا سبکساریست

2 به پات رشته فکندست روزگار و هنوز نه آگهی تو که این رشتهٔ گرفتاریست

3 بگرگ مردمی آموزی و نمیدانی که گرگ را ز ازل پیشه مردم آزاریست

4 بپرس راه ز علم، این نه جای گمراهیست بخواه چاره ز عقل، این نه روز ناچاریست

1 عاقل از کار بزرگی طلبید تکیه بر بیهده گفتار نداشت

2 آب نوشید چو نوشابه نیافت درم آورد چو دینار نداشت

3 بار تقدیر به آسانی برد غم سنگینی این بار نداشت

4 با گرانسنگی و پاکی خو کرد همنشینان سبکسار نداشت

1 ای دل، بقا دوام و بقائی چنان نداشت ایام عمر، فرصت برق جهان نداشت

2 روشن ضمیر آنکه ازین خوان گونه گون قسمت همای وار به جز استخوان نداشت

3 سرمست پر گشود و سبکسار برپرید مرغی که آشیانه درین خاکدان نداشت

4 هشیار آنکه انده نیک و بدش نبود بیدار آنکه دیده بملک جهان نداشت

1 دل اگر توشه و توانی داشت در ره عقل کاروانی داشت

2 دیده گر دفتر قضا میخواند ز سیه کاریش امانی داشت

3 رهزن نفس را شناخته بود گنجهایش نگاهبانی داشت

4 کشت و زرعی به ملک جان میکرد بی نیاز از جهان، جهانی داشت

1 فلک، ای دوست، ز بس بیحد و بیمر گردد بد و نیک و غم و شادی همه آخر گردد

2 ز قفای من و تو، گرد جهان را بسیار دی و اسفند مه و بهمن و آذر گردد

3 ماه چون شب شود، از جای بجائی حیران پی کیخسرو و دارا و سکندر گردد

4 این سبک خنگ بی آسایش بی پا تازد وین گران کشتی بی رهبر و لنگر گردد

1 سوخت اوراق دل از اخگر پنداری چند ماند خاکستری از دفتر و طوماری چند

2 روح زان کاسته گردید و تن افزونی خواست که نکردیم حساب کم و بسیاری چند

3 زاغکی شامگهی دعوی طاوسی کرد صبحدم فاش شد این راز ز رفتاری چند

4 خفتگان با تو نگویند که دزد تو که بود باید این مسئله پرسید ز بیداری چند

1 سر و عقل گر خدمت جان کنند بسی کار دشوار ک‌آسان کنند

2 بکاهند گر دیده و دل ز آز بسا نرخها را که ارزان کنند

3 چو اوضاع گیتی خیال است و خواب چرا خاطرت را پریشان کنند

4 دل و دیده دریای ملک تنند رها کن که یک چند طوفان کنند

1 ای دوست، دزد حاجب و دربان نمی‌شود گرگ سیه درون، سگ چوپان نمی‌شود

2 ویرانهٔ تن از چه ره آباد میکنی معمورهٔ دلست که ویران نمی‌شود

3 درزی شو و بدوز ز پرهیز پوششی کاین جامه جامه‌ایست که خلقان نمی‌شود

4 دانش چو گوهریست که عمرش بود بها باید گران خرید که ارزان نمی‌شود

1 دانی که را سزد صفت پاکی: آنکو وجود پاک نیالاید

2 در تنگنای پست تن مسکین جان بلند خویش نفرساید

3 دزدند خود پرستی و خودکامی با این دو فرقه راه نپیماید

4 تا خلق ازو رسند بسایش هرگز بعمر خویش نیاساید

آثار پروین اعتصامی

5 اثر از قصاید در دیوان اشعار پروین اعتصامی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار پروین اعتصامی شعر مورد نظر پیدا کنید.