5 اثر از قصاید در دیوان اشعار اوحدی مراغه‌ای در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار اوحدی مراغه‌ای شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار اوحدی مراغه‌ای

1 راه گم کردم، چه باشد گر به راه آری مرا؟ رحمتی بر من کنی وندر پناه آری مرا؟

2 می‌نهد هر ساعتی بر خاطرم باری چو کوه خوف آن ساعت که با روی چو کاه آری مرا

3 راه باریکست و شب تاریک، پیش خود مگر با فروغ نور آن روی چوماه آری مرا

4 رحمتی داری، که بر ذرات عالم تافتست با چنان رحمت عجب گر در گناه آری مرا

1 آن نفس را، که ناطقه گویند، بازیاب تا روشنت شود سخن گنج در خراب

2 او را ز خود چو بازشناسی درو گریز خود را ازو چو فرق کنی، رخ ز خود بتاب

3 سرچشمهٔ تویی تو، آن نور راستیست وان کش توظن بری که تویی لمعهٔ سراب

4 از بهر آبروی مجازی، چو خاک پست خود را مکن چو باد بهر آتشی کباب

1 گر آن جهان طلبی، کار این جهان دریاب به هرزه می‌گذرد عمر، وارهان، دریاب

2 تو غافلی و رفیقان به کار سازی راه چه خفته‌ای؟ که برون رفت کاروان، دریاب

3 هزار بار ترا بیش گفته‌ام هر روز که : هین! شبی دوسه بیدار باش، هان! دریاب

4 جوان چو پیر شود، کار کرده می‌باید ز پیر کار نیاید، تو، ای جوان، دریاب

1 ای دل، تویی و من، بنشین کژ، بگوی راست تا ز آفرینش تو جهان آفرین چه خواست؟

2 گر خواب و خورد بود مراد، این کمال نیست ور علم و حکمتست غرض، کاهلی چراست؟

3 عقل این بود که: ترک بگویند فعل کژ هوش این بود که: پیش بگیرند راه راست

4 تو نامهٔ خدایی و آن نامه سر به مهر بردار مهر نامه، ببین تا درو چهاست؟

1 این آسمان صدق و درو اختر صفاست؟ یا روضهٔ مقدس فرزند مصطفاست؟

2 این داغ سینهٔ اسدالله و فاطمه است؟ یا باغ میوهٔ دل زهرا و مرتضاست؟

3 ای دیده، خوابگاه حسین علیست این؟ یا منزل معالی و معمورهٔ علاست؟

4 ای تن، تویی و این صدف در «لو کشف»؟ ای دل تویی، و این گهر کان «هل اتا» ست؟

1 مباش بندهٔ آن کز غم تو آزادست غمش مخور، که به غم خوردن تو دلشادست

2 مریز آب دو چشم از برای او در خاک که گر بر آتش سوزنده در شوی بادست

3 کجا دل تو نگه دارد؟ آنکه از شوخی هزار بار دل خود به دیگران دادست

4 بخلوت ارچه نشیند بر تو، شاد مباش که یارش اوست که بیرون خلوت استادست

1 چرخ گردان روشن از رای منست دور گردون کار فرمای منست

2 گردن و گوش عروس نطق را زین و زیب از نطق زیبای منست

3 غرهٔ روی معانی تا ابد از سواد شعر غرای منست

4 در جهان کار سخن پرداختن کسوتی بر قد و بالای منست

1 بر آستان در او کسی که راهش هست قبول و منزلت آفتاب و ماهش هست

2 به راستی سر ازین دامگاه دامن‌گیر کسی برد که ز توفیق او پناهش هست

3 گرت ز گوشهٔ دل خواهش محبت اوست یقین بدان که از آنگونه نیز خواهش هست

4 چه باک از آن که پراکنده حالتیم و روان؟ اگر چنانکه به احوال ما نگاهش هست

1 این چرخ گرد گرد کواکب نگار چیست؟ وین اختر ستیزه گر کینه کار چیست؟

2 هان! ای حکیم، هرچه بپرسم ترا، بگوی تا منکشف شود که درین پود و تار چیست؟

3 پروردگار نفس بباید شناختن این نفس خود چه باشد و پروردگار چیست؟

4 زین سوی لامکان و از آن سوی هفت چرخ پیوند آن دو واسطهٔ کامکار چیست؟

1 مستان خواب را خبری از وصال نیست دل‌مرده را سماع نباشد چو حال نیست

2 دینت خدای داد و زبان داد و عقل داد یاد خدای کن به زبانی که لال نیست

3 آن جای، آسمان و تو آسوده بر زمین نتوان بلند پایه پریدن چو بال نیست

4 آن کو به یاد دوست تواند نشاط کرد محتاج دیدن لب و رخسار و خال نیست

آثار اوحدی مراغه‌ای

5 اثر از قصاید در دیوان اشعار اوحدی مراغه‌ای در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار اوحدی مراغه‌ای شعر مورد نظر پیدا کنید.