1 بی می همه نوبهار عالم دی تست در صحبت می همه جهان لاشی تست
2 از می همه لعل ناب در فهم مکن هرچه از تو تو را باز ستاند می تست
1 بی روی تو دل کیست چه کار آید ازو جز ناله که هر دمی هزار آید ازو
2 می گرید تا خاک شود وز گل او نی روید و ناله های زار آید ازو
1 ای دل به طبیعت نفسی یکتا شو وانگه به نظاره ای تو بر بالا شو
2 گوهرطلبی خوش است چون پروانه رقصی کن و بر آتش وحدت لاشو
1 شد زنده زمین مرده از لطف بهار وقت طرب است ساقیا باده بیار
2 فصل گل و وصل یار و عاشق هشیار حیفی باشد عظیم یا رب زنهار
1 در عالم عشق عقیل کُل مدهوش است جان بر در او چو غاشیه بر دوش است
2 از سرّ سماع آن کسی باخبر است کاو را به جز از دو گوش صورت گوش است
1 در عشق زدیده اشک باید سفتن دل را زغبار نفس باید رُفتن
2 در رقص به قوّال کسی گوید بیت کاو معنی حرف بیت داند گفتن
1 امشب طرب تمام در دلها نیست یا هست ولی در دل من تنها نیست
2 بیچاره دلم بدان سبب برجا نیست کان کاو همه جنت است و شخص اینجا نیست
1 ای قول تو چون زنگله در عالم فاش ورنه به عراق در خراسان می باش
2 آهنگ به رومی و حسینی می کن در پردهٔ راست نغمه ای هم بخراش
1 در راه حقیقتی مجازی شاید وین رقص و سماع ما به بازی شاید
2 چون هر چه جز او هست شریکش باشد می دان همه ملک خویش سازی شاید
1 بوی دم عشق از نفس نی بشنو وانگه صفت عالم لاشی بشنو
2 اسرار وجود خویش در پردهٔ راز چون دف همه گوش باش و از نی بشنو