در راه تواضع ار از اوحدالدین کرمانی رباعی 37
1. در راه تواضع ار سرافکنده شوی
سردار سلاطین شوی اربنده شوی
...
1. در راه تواضع ار سرافکنده شوی
سردار سلاطین شوی اربنده شوی
...
1. مردم زفروتنی قرین می گردد
در خاتم انبیا نگین می گردد
...
1. در عشق حمول و حمله کش می باشم
وندر صف عاشقان کش می باشم
...
1. زین گونه که نعمت تو فرماید کرد
هر لحظه هزار شکر می باید کرد
...
1. شکرانهٔ آنک خواجهٔ بنده نئی
وندر پی رزق خود پراکنده نئی
...
1. دلداری کن اگر دلی داری تو
هر دل که به تو رسد نگه داری تو
...
1. گفتم که یکی روز بپرسم خبرش
تابوک برون رود تکبّر زسرش
...
1. از مهر تو بر پای دلم قَید شدَه
مپسند مرا اسیر هر کید شده
...
1. جان گرچه که نیست حضرتت را درخورد
دام کرمت شیفتگان را پرورد
...
1. ثابت قدمان راه صحبت پیوست
از دوست نشویند به هر گردی دست
...
1. در خون جگر اگر در آغشته منم
از کس بنرنجم چو سررشته منم
...
1. آن را که دل از راهِ صفا پر نور است
از طبع و هوا و خشم و خشیت دور است
...