در حرف وجود جز خرد از اوحدالدین کرمانی رباعی 13
1. در حرف وجود جز خرد را مپسند
تا هست حریف نیک بد را مپسند
...
1. در حرف وجود جز خرد را مپسند
تا هست حریف نیک بد را مپسند
...
1. آنها که مرا بنیک می پندارند
تخم سره را به جای بد می کارند
...
1. حاشا که ره عشق قیاسی باشد
یا عاشق او ناشِئ ناسی باشد
...
1. دین داری را ز بت پرستی بشناس
هشیاری را اگر نه مستی بشناس
...
1. فارغ منشین ز راه و اندر ره باش
غافل زتو نیست کردگار آگه باش
...
1. دی جرعه خور دُردکشان من بودم
در مجلسشان بدین نشان من بودم
...
1. چون یک نفس از وجود خود برگذرم
خود را به دمی هزار منزل بُبَرم
...
1. ای نیک نمای بد مسلمان که منم
وای کالبد فساد را جان که منم
...
1. جز بادهٔ نیستی دلا نوش مکن
جز سلسلهٔ نیاز در گوش مکن
...
1. در درد اگر طالب درمانی تو
بیهوده چرا به درد درمانی تو
...
1. با خود بینی خاک نیرزد نیکی
دانستن بد به خود به از صد نیکی
...
1. ای دیده به عیب خویش نابینایی
چون است به عیب دیگران بینایی
...