بیا ساقی آن تشنگی را بسنج از عرفی شیرازی مثنوی 1
1. بیا ساقی آن تشنگی را بسنج
پس از آرزوی دل ما مرنج
1. بیا ساقی آن تشنگی را بسنج
پس از آرزوی دل ما مرنج
1. بسم اله الرحمن الرحیم
موج نخست است ز بحر قدیم
1. ای همه عین تو و پاک از همه
نقد وجود از تو و خاک از همه
1. ای تو بامرزش و آلوده ما
وی تو بغمخواری و آسوده ما
1. ای طلب چشمه امید ما
ذوق فروش غم جاوید ما
1. بوسه اول که کلید اثر
زد بدر گنج بدایع گهر
1. ساعتی اندوده بنور عطا
خلوتیان حرم کبریا
1. ای نفس طبع ادب سوز شو
نغمه زنی را گهر افروز شو
1. بلبل طبعم زند این نغمه باز
کامدم اینک بچمن نغمه ساز
1. بود تو مقصود وجودست بس
جز تو همه گفت و شنود است و بس
1. صبحدمی شعبده بازی که هست
حلیه نیرنگ بناهید بست