4 اثر از قطعات عرفی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات عرفی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عرفی شیرازی / قطعات عرفی شیرازی

قطعات عرفی شیرازی

1 ملاف عرفی از این ترهات و ژاژ مخای گرفتم آنکه کلام تو سلسبیلی کرد

2 ز شعر دم مزن آواز قدس را بشنو که شعر روی تو را در زمانه نیلی کرد

3 ز منجنیق ملامت در آتش افکندت مگو در آتش او گوهرم خلیلی کرد

4 صدای طعنه بلند است گوش هوش بدار که صوت مور در این مرحله صهیلی کرد

1 بیا ای بخت سرگردان و بنشین بزیر سایه سرو وگل و بید

2 که درباغی فروچیدیم محفل که در وی عندلیبی کرده ناهید

3 کدامین باغ ، باغ وصل یاری که آبش میرود درجام جمشید

4 زهی باغی که برگ لاله او زند سیلی بحسن ماه و خورشید

1 دی شنیدم کز سمند افتاد آن کاندر رهش خاک بودن توتیای چشم کیوان بودن است

2 آسمانش درخیال فرش مجلس گشتن است آفتابش در هوای گردد امان بودن است

3 چون شنیدم این خبر پژمرده گشتم عقل گفت بیخبر زین واقعه جای پریشان بودن است

4 اونه شخص دولت آمد در ره نظم جهان نی ثبات دولت از افتادن و خیزان بودن است

1 دی کسی گفت که سعدی گهراندوز سخن قطعه‌ای گفته، که اندیشه بدان می‌نازد

2 گفتم این گوش بدان نغمه سزد گفت آری اینک از پرده عنان سوی تو می‌اندازد

3 سخن از عشق حرام است بر آن بیهده‌گو که چو ده بیت غرل گفت مدیح آغازد

4 حبذا همت سعدی و غزل گفتن او که ز معشوق به ممدوح نمی‌پردازد

1 نه از آن دیر بخشد ایزد کام که دهد جلوه کبریایی را

2 زان توقف کند که دریابی ذوق در یوزه گدایی را

1 ای که درآئینه ام خود راسیه رو دیده ای جنگ بیسودست رواندیشه زنگی مکن

2 ویکه نافهمیده ازوعظم بجان رنجیده ای بی نصیب از فهم رازی فکر فرهنگی مکن

3 ورگمان گاوورزی داری اینک حاضرم گر نمی تازی بمیدانم هم آهنگی مکن

4 ورتوان دندان من چون آسمان قهرت شکست حاکمی اندیشه دندان شکن سنگی مکن

1 همدمی دارم بسی خوش صحبت اما گرسنه آنچنان کز بهر سیری زخم تامردن خورد

2 با جوال زرمدامش غم بود قوت و هنوز بسکه باخود بخل ورزد غم زغم خوردن خورد

1 فسانه ای بشنو عرفی از من بیمار که باشدت بنفاق معاشران رهبر

2 زعافیت بمکافات معصیت دوسه روز مریض گشته تنم از مشیت داور

3 بیاض دیده زحمرت همی بدان ماند که لاله سوده کسی درمیانه عبهر

4 حرارت تنم ارعاریت کند شاید که مستحیل شود آفتاب راجوهر

1 بدون معنی اگر حسن یوسفی داری ز صحبت تو زلیخا شود دل افسرده

2 یقین شناس که صورت تن است و معنی جان اگر بحسن گرو ز آفتاب و مه برده

3 برو بصورت تنها مکن بمردم ناز که دل زکس نبرد حسن شاهد مرده

1 از خجلت این گنه که عفوش بر توست نه بر عطای یزدان

2 خواهم که شوم ز سایه تو در مطلع آفتاب پنهان

آثار عرفی شیرازی

4 اثر از قطعات عرفی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات عرفی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.