عرفی نصیحت کنمت گوش دار از عرفی شیرازی قطعه 25
1. عرفی نصیحت کنمت گوش دار ، گوش
تاوارهی زکشمکش صلح و جنگ خویش
1. عرفی نصیحت کنمت گوش دار ، گوش
تاوارهی زکشمکش صلح و جنگ خویش
1. ای قوی برهان وسواست علیکم بالسکوت
چشمه زهر هلاهل کرده ای تریاک خویش
1. شاهنشها ! حقیقت اسبی که داده ای
بشنو زلطف تا برسانم بعز عرض
1. اگر ملازم شعرم مدان که بی خبرم
ز راز صوفی و نقل فقیه و علم حکیم
1. چه گویمت که نیرزد بگفتگو«عرفی»
ز عهد ماضی و حال آنچه در گذر دیدم
1. شعر فخر و شاعران ننگین ز فرط حرص و آز
خویش را از زمره این جمع چون بیرون کشم
1. منم عرفی امروز کز کشت طبعم
بود خرمن افشان کف خوشه چینان
1. ای که درآئینه ام خود راسیه رو دیده ای
جنگ بیسودست رواندیشه زنگی مکن
1. از خجلت این گنه که عفوش
بر توست نه بر عطای یزدان
1. بحضرت تو مرا نسبتی است عرض کنم
بشرط آنکه کند خرده بین زبان کوتاه
1. بدون معنی اگر حسن یوسفی داری
ز صحبت تو زلیخا شود دل افسرده
1. بحر هنر ، حکیم ابوالفتح ، کان فضل
ای آنکه جز بمنهج اولی نیامدی