ای ماه بروی لاله رنگ آمده از عنصری بلخی رباعی 61
1. ای ماه بروی لاله رنگ آمده ای
از سینه و دل حریر و سنگ آمده ای
1. ای ماه بروی لاله رنگ آمده ای
از سینه و دل حریر و سنگ آمده ای
1. ای روی تو چشم حسن را بینایی
یغماست مرا قبله گر از یغمائی
1. رخ پاکتر از ضمیر صادق داری
زلفین سیه چون دل فاسق داری
1. گر زلف تو سال و ماه لرزان بودی
عنبر ببها همیشه ارزان بودی
1. خوبی ز رخ تو بر گرفته است پری
رفتن ز تو آموخت مگر کبک دری
1. ای کاش من آن دو زلف عنبر برمی
تا بر رخ او زمان زمان بگذرمی
1. شمشاد قد و نوش لب و عاج بری
سنگین دل و سیمین ذقن و زر کمری
1. بر لاله ز مشگ زلف را گاه زدی
وز شب دو هزار حلقه بر ماه زدی
1. چون بر پائی بسرو سیمین مانی
چون بنشینی بماه و پروین مانی
1. بر شست دو زلف حلقه بست آوردی
تا چون ماهی دلم بشست آوردی
1. بر زلف مگر تهمت ناحق داری
زیرا که بر آتشش معلق داری
1. اندر شکن زلف مرا بشکستی
وندر بندش دل مرا دربستی