گفتم نشان ده از دهن ای ترک از عنصری بلخی قصیده 58
1. گفتم نشان ده از دهن ای ترک دلستان
گفتا ز نیست ، نیست نشان اندرین جهان
...
1. گفتم نشان ده از دهن ای ترک دلستان
گفتا ز نیست ، نیست نشان اندرین جهان
...
1. چیست آن آبی چو آتش و آهنی چون پرنیان
بیروان تن پیکری پاکیزه چون بی تن روان
...
1. قویست دین محمد بآیت فرقان
چنانکه حجت سلطان به رایت سلطان
...
1. خدایگان بزرگ آفتاب ملک زمن
امام عصر خداوند خسرو ذوالمن
...
1. بفال نیک و بفرخنده روزگار ، جهان
بسان دولت شاه جهان شدست جوان
...
1. بدان گردیست آن سیمین زنخدان
بدان خمیدگی زلفین جانان
...
1. لاله دارد توده توده ریخته بر پرنیان
مشک دارد حلقه حلقه بافته بر ارغوان
...
1. شه مشرق و شاه زابلستانی
خداوند اقران و صاحبقرانی
...
1. گل خندان خجل گردد بهاری
که تو رنگ از بهار و گل به آری
...
1. ای شکسته زلف یار از بسکه تو دستان کنی
دست دست تست اگر با ساحران پیمان کنی
...
1. چو آفرید بتا روی تو ز دوده خدای
مجوی فتنه و روی ز دوده را مزدای
...
1. ای جهان را دیدن تو فال مشتری
ای جهان را دیدن تو فال مشتری
...