دل مرا عجب آید همی ز کار هوا از عنصری بلخی قصیده 1
1. دل مرا عجب آید همی ز کار هوا
که مشکبوی سلب شد ز مشکبوی صبا
...
1. دل مرا عجب آید همی ز کار هوا
که مشکبوی سلب شد ز مشکبوی صبا
...
1. چنان باشد بر او عاشق جمالا
که خوبی را ازو گیرد مثالا
...
1. هر سؤالی کز آن لب سیراب
دوش کردم همه بداد جواب
...
1. گفتم متاب زلف و مرا ای پسر متاب
گفتا که بهر تاب تو دارم چنین بتاب
...
1. شهریار دادگستر خسرو مالک رقاب
آنکه دریا هست پیش دست احسانش سراب
...
1. عنبر است آن حلقه گشته زلف او یا چنبر است
چنبر است آری ولیکن چنبر اندر عنبر است
...
1. بت که بتگر کندش دلبر نیست
دلبری دستبرد بتگر نیست
...
1. سده جشن ملوک نامدارست
ز افریدون و از جم یادگارست
...
1. باد نورزی همی در بوستان بتگر شود
تا ز صنعش هر درختی لعبتی دیگر شود
...
1. تا همی جولان زلفش گرد لالستان بود
عشق زلفش را بگرد هر دلی جولان بود
...
1. ماه رخسارش همی در غالیه پنهان شود
زلف مشکینش همی بر لاله شادروان شود
...
1. نگر به لاله و طبع بهار رنگ پذیر
یکی برنگ عقیق و دگر ببوی عبیر
...