1 لب هر که بر آن لعل طربناک نهد پا بر سر نه کرسی افلاک نهد
2 خورشید چو ماه پیش رویش به ادب هر روز دو بار روی بر خاک نهد
1 دانا ز می و مغانه می نگریزد وز چنگ و دف و چغانه می نگریزد
2 یک شاهد و دو ندیم و سه جام شراب البته از این سه گانه می نگریزد
1 دنیا نه مقام ماست نه جای نشست فرزانه در او خراب اولیتر و مست
2 بر آتش غم ز باده آبی میزن زان پیش که در خاک روی باد بدست
1 این شمع که شب در انجمن میخندد ماند بگلی که در چمن میخندد
2 هر شب که به بالین من آید تا روز میسوزد و بر گریهٔ من میخندد
1 آن زلف که بر گوشهٔ غلطاق نهاد صد داغ جفا بر دل عشاق نهاد
2 بر چهرهٔ او چو طاق ابرویش دید مه خوبی روی خویش بر طاق نهاد
1 تا مهر توام در دل شوریده نشست وافتاد مرا چشم بدان نرگس مست
2 این غم ز دلم نمینهد پای برون وین اشگ ز دامنم نمیدارد دست
1 ای در سر هر کس از تو سودای دگر در راه تو هر طایفه را رای دگر
2 چیزی ز تو هر کسی تمنا دارد ما جز تو نداریم تمنای دگر
1 ای مقصد خورشید پرستان رویت محراب جهانیان خم ابرویت
2 سرمایهٔ عیش تنگدستان دهنت سر رشتهٔ دلهای پریشان مویت
1 هر لحظه رسد به من بلائی دیگر آید به دلم زخم ز جائی دیگر
2 بر درد سری کز فلکم راست بود امروز فزود درد پائی دیگر
1 از شوق توام هست بر آتش خاطر بیوصل توام نمیشود خوش خاطر
2 در حسرت ابرو و سر زلف خوشت پیوسته نشستهام مشوش خاطر