5 اثر از دستورنامه حکیم نزاری قهستانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دستورنامه حکیم نزاری قهستانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار حکیم نزاری قهستانی / دستورنامه حکیم نزاری قهستانی

دستورنامه حکیم نزاری قهستانی

1 سرآشفته ای مستِ خود رای بود که در کشمرش پیش از این جای بود

2 سحرخواره ای شب نشین روز مست می و مطربی را شده زیر دست

3 مُدام او ز آتش غذا ساخته ز آب منی خود بپرداخته

4 نمیخورد بی چاره از هر ابا بود کم تر از چمچمه ای شوربا

1 کسی را که می دم به دم می خورد نماند ازاو هیچ تا بنگرد

2 گرادمان کنی باده بریک قرار همه ساله ایمن شوی از خُمار

3 به شرطی که در نگذری ز اعتدال وگرنه نیارد مزاج احتمال

4 مکن گرچه غالب تو باشی مری برون شو اگر عاقلی از عِری

1 مکن اعتماد ای پسر بر شراب ز سلطان بیدادگر اجتناب

2 می ار بشنوی این نصیحت زمن عجب پهلوانیست لشکر شکن

3 نماید گه تاختن اندکی پراکنده از هر طرف یک یکی

4 تو پس گیره‌ی او کنی بی‌درنگ برو تازی و او نه‌استد به جنگ

1 اطبّا ز نُقل اندک آورده‌اند به مقدارِ حاجت صفت کرده‌اند

2 گر اندگ خوری نُقل بهتر بود زیان کارتر میوه‌ی تر بود

3 می البتّه اول زبان می‌گزد اگر بشکنی حدّتش می‌سزد

1 چو نقلی گرفتی به دندانِ تنگ گراینده تسکین پذیرد به سنگ

2 به دندان حوالت مکن کارِ سنگ که بازش به گوهر نیاری به چنگ

3 نگه دارش از استخوان زینهار توهم این نصیحت زمن یاددار

4 که من از پدر کردم این پند گوش ازین شرط تابرنگردی بکوش

1 ندیدیم هرگز به عمر دراز در بسته بر می که نگشود باز

2 عجب نبود از می که هنگامِ بود گر آید ز کتمِ عدم در وجود

3 بجایی کند دستگیری مست که چرخش نهد بر زمین پشت دست

4 اگر در زمین نیز باشد دفین چو می‌خواره سر بر زند از زمین

1 گذر بودمان بر براکوهِ تون زشهر آمدیم از سحرگه برون

2 مصاحب زهر گونه جوقی سوار کشیدیم القصه تا نوبهار

3 دهی بود فی الجمله پرداخته ز بیدادِ ظالم برانداخته

4 شرابی که بر کوتلان باربود تلف شد ضرورت که ناچار بود

1 برون آمدیم از نشابور مست سراسیمه و رفته دل‌ها ز دست

2 مرا یار کی بود بس مهربان خدایش به رحمت کناد این زمان

3 بطی داشت اندر بغل پُر شراب دلی پر نشاط و سری پر شتاب

4 فرو تاخت تا کاسه گیرد مگر خطا کرد اسبش درآمد به سر

1 ندانی اگر هیچ بویی بری مقامات میخوارگان سرسری

2 کسانی که در بی‌خودی دم زنند جهانی به یک جرعه برهم زنند

3 زمستان حق پرس اسرارِ می که افسرده بیرون نبردست پی

4 چو در می تلف کردگان ذوق نیست دل افسردگان را سر شوق نیست

1 ربا خواره‌ای بود بیدانیی چه گویم چنانی که میدانیی

2 براتی به می داشتم از یکی که این بود ازو به ترک اندکی

3 هم او هم پدر مهتر ده بدند وکیلان املاک خط ده بدند

4 یکی از بهل جرد برتک نشست به بیدان شد و کرد او را به دست

آثار حکیم نزاری قهستانی

5 اثر از دستورنامه حکیم نزاری قهستانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر دستورنامه حکیم نزاری قهستانی شعر مورد نظر پیدا کنید.