29 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نشاط اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نشاط اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار نشاط اصفهانی

1 صبح باز آمد و شب گشت نهان موکب روز بسر آراست جهان

2 باز از هر طرف اصحاب بهار غارت آورد بر افواج خزان

3 موکب شاه جهان در جنبش توسن فتح و ظفر در جولان

4 ملک در ملک جهان زیر نگین جیش در جیش سپه در فرمان

1 صبح عید و دهر خرم از بهار است اینچنین یاجهان یکسر بعهد شهریار است اینچنین

2 این منم یا آفتاب از رای دارای جهان زرد روی و تیره روز و خاکسار است اینچنین

3 زر مگر از روی دشمن رنگ بگرفتست وام کاین زمان در پیشگاه شاه خوار است اینچنین

4 این منم یا آسمان کز پایه و مقدار خویش در شمار پیشکاران شرمسار است اینچنین

1 ماه بزم افروزم امشب بی نقاب است آنچنان یاعیان در ظلمت شب آفتاب است آنچنان

2 لطفها پنهان بقهرش شهد ها در زیر زهر در گمان خلقی که با من در عتاب است آنچنان

3 در بهای یک نگه دل برد و جان خواهد زمن باز پندارد که کارم بی حساب است آنچنان

4 یار ما را نیست با دلهای ویران رحمتی یا نمیداند که ما را دل خراب است آنچنان

1 دگرانند بهر سو نگران من بسوی تونهان از دگران

2 آنکه بگشود زروی تو نقاب بست بر دیده ی این بی بصران

3 ورنه حاشا تو در آیی از در دیده در باز کند بر دگران

4 خبر از خاک درت نتوان جست جز زطرف کله تا جوران

1 لله الحمد نمردیم و بدیدیم چنین که نه یاریست زما شاد و نه خصمی غمگین

2 دلی افسرده ز عشق و سری آزرده ز عقل سینه ای خسته ز مهر و نظری بسته زکین

3 سبحه ای رشته اش از طره ی ترسابچگان ساغری باده اش از باده ی فردوس برین

4 شرمی ای نفس از اینگونه سخنها ی گزاف تو کجا و طمع منزلت صدیقین

1 گر نمیخواهی غمینم ساختن،شادم مکن ور نمیخواهی خرابم کردن، آبادم مکن

2 چند، گه نومید باید بود، گه امیدوار یا فراموشم مکن ای دوست یا یادم مکن

3 زحمت از خاک درت بردن بمردن خوشتر است سهل باشد یک دو روز ای خواجه آزادم مکن

4 نیست دل آگه، اگر دارد زبانم شکوه ای بشنوی گر ناله ام، گوشی بفریادم مکن

1 دل بدست آرو هر چه خواهی کن بی زر و زور پادشاهی کن

2 سیمگون ساعدی و مه سیما حکم از ماه تا بماهی کن

3 در هم آمیخت طلعت و زلفت حذر ار آه صبحگاهی کن

4 با همه هر چه از تو میخواهند با من ای دوست هر چه خواهی کن

1 خِیرِ مَقدَم عشق آمد باز و غم رفت از میان مقدم او هم مبارک باد بر دل هم به جان

2 بود جان بیت‌الحزن وز مَقدَمَش دارُالسُّرور بود دل دارُالفُتَن وز موردش دارُالاَمان

3 در رهش از بی‌خودی ما را بساط اندر بساط با وی از کالای هستی کاروان در کاروان

4 رهبر گم‌کرده‌راهان بی‌سراغ و بی‌چراغ رایض توسن‌خیالان بی‌رکاب و بی‌عنان

1 شب آمد و دل باز نیامد ز در او یا رب دگر امروز چه آمد بسر او

2 یار آمد و از دل خبری نیست خدا را دیگر ز که پرسیم ندانم خبر او

3 نشنیده نداد او ز چه بر قصه ی ما گوش نا دیده فتادیم چرا از نظر او

4 ظلم است که بر بام تو بالی نفشاند آن مرغ که دردام تو رسته ست پر او

آثار نشاط اصفهانی

29 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نشاط اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نشاط اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی