57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری

1 کمند عشوه گشادی و فتنه سر دادی هزار عربده را سر به بحر و بر دادی

2 روان و روح به خود انس داده را جوییم ز حجره راندی و تن در قفای در دادی

3 به دوری تو دل و صبر ما نمی ارزند مرا به دست رفیقان بی جگر دادی

4 به فهم و خاطر زیرک ظفر میسر نیست به کار پرخطر اسباب مختصر دادی

1 به دست طبع عنان داده ای دریغ از تو به چنگ صد هوس افتاده ای دریغ از تو

2 حریف نغمه مستان و صحن بستانی نه مرد سبحه و سجاده ای دریغ از تو

3 ز عیش های صبوحی به دامن عصمت چه داغ شرم که ننهاده ای دریغ از تو

4 به صیدگاه ضعیفان ز بازوی شوخی چه تیر جور که نگشاده ای دریغ از تو

1 از خوی تند و سرکشت کس ایمن و خشنود نه صد بار رنجیدی ز ما ما را گناهی بود؟ نه

2 عاشق منافق می‌شود از غمزه غماز تو صد فتنه انگیزی دمی قصدت زیان و سود نه

3 حسنت نمک‌ها ریخته عشقت جگرها سوخته از پختن سودای تو حاصل جز اشک و دود نه

4 نی قهر و جنگی بر ملا، نی مهر و لطفی در خفا آخر نمی‌دانم چیم مقبول نه مردود نه

1 سوی هرکس به عنایت نظر انداخته‌ای تا قیامت ز خودش بی‌خبر انداخته‌ای

2 طمعم نیست کزین کو به سلامت بروم که به هرسو که نهم پای، سر انداخته‌ای

3 عقل در حلقه نگنجد ز بس اندر خم زلف دل سودازده بر یکدگر انداخته‌ای

4 فهم در دایره تنگ دهان تو گم است گرچه از حلقه خالش به در انداخته‌ای

1 به گریه در دل تو گر اثر توان کردن تو را ز ذوق محبت خبر توان کردن

2 اگر به مهر من آب و گلت سرشته شود دل و زبان تو شیر و شکر توان کردن

3 قبول سلطنت هر دو کون چندان نیست که با محبت تو سر به سر توان کردن

4 به پند مردم ازین راه برنمی گردم به جستجوی تو سر در خطر توان کردن

1 از گلستان گل به بازار آمده عید مرغان گرفتار آمده

2 گر نمی نالم به قانون بر حقم زخمه بیگانه بر تار آمده

3 بیخته انده جهان را تا چو من مرد عشقی بر سر کار آمده

4 یک دم از بتخانه غافل گشته ام صد گره در کار زنار آمده

1 دیریست ز گوشه نقابی داریم امید فتح بابی

2 از زلف کجش به عقد انگشت ذوقست گرفتن حسابی

3 وآنگه به نشان بوسه کردن از صفحه رویش انتخابی

4 هردم به گلاب پاش مژگان بر جیب فشاندش گلابی

1 کاریست بر ملا گذران در خفا گره فکری چو تار سبحه ز سر تا به پا گره

2 سیاره و ثوابت این کارخانه را دل ها چو کهرباست ز خوف قضا گره

3 بس خرده های زر چو گلت در دهان کنند چون غنچه واکنی گر ازین پرده ها گره

4 کسب معانی از نظر عشق کن که هست صد نکته را به نیم اشارت ادا گره

1 بی روی تو پروانه ای امشب به چراغم خود را به چنان بی خودیی سوخت که داغم

2 مطرب به کنایت غزلی دوش ادا کرد کز گریه شدم مست و شد از دست ایاغم

3 دور از تو ز خود رفتگیی می دهدم دست کز پیش نظر ناشده گیرند سراغم

4 بویی اگر از مهر و محبت نشنیدم گل را گنهی نیست، گرفتست دماغم

1 دلم گداخته غم وز تنم توان رفته ز گرمی جگرم مغز استخوان رفته

2 نشاط روز جوانی به بر نمی آید که همچو تیر بجست از خم کمان رفته

3 خبر ز سیرت آیندگان چه می شنوید که مانده ام به غریبی و کاروان رفته

4 ز روزگار دل شادمان نمی بینم که از هجوم بلا راحت از جهان رفته

آثار نظیری نیشابوری

57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی