57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری

1 هنر در شست و ناوک در کف و زه بر کمان دارم ولی بر دست و بازو از وفا بندی گران دارم

2 ز ایمای عزیزان همتی در کار می خواهم خدنگی بر کمان پیوسته چشمی بر نشان دارم

3 به وصلش تا رسم صد بار بر خاک افکند شوقم که نو پروازم و شاخ بلندی آشیان دارم

4 اگر مستم اگر هشیار دستان سنج دیرینم ز گل بر هر سر شاخی هزاران داستان دارم

1 نه مراست حسن خصلی به عیار سربلندان نه خوش آمدی موافق به مذاق خودپسندان

2 به خیال نقش و رنگم ز دو دیده خواب برده خم ابروی نگارین چو شب نگاربندان

3 به تک و دو اندرین ره نرسم به گرد مردی که بر اسب چوب تازم پی بادپا سمندان

4 به چراغ تیره بختان دم خسته می فروشم که ز ناکسی نیرزم به فروغ ارجمندان

1 در چراغ حکمت از مغز خرد روغن مکن جز به نور عشق راه معرفت روشن مکن

2 حکمت از خود جوی و از یونان و یونانی مخواه از کنار خوشه چینان دانه در خرمن مکن

3 عشق بازان را قوام جسم از قوت دل است چون دلت باشد قوی فکر غذای تن مکن

4 دلبری بگزین کز اول یار و هم آغوش تست شاهد هر جانشین را دست در گردن مکن

1 سخن دوست گران بود فراوان کردم جان به بیعانه بیارید که ارزان کردم

2 گرد راه خضری از نظرم می پاشید سوی هر چشمه شدم چشمه حیوان کردم

3 هیچ اکسیر به تأثیر محبت نرسد کفر آوردم و در عشق تو ایمان کردم

4 همه بایستنیم بود چو رفت آمد کار هرچه در کار نبایست همه آن کردم

1 چه خوشست از دو یکدل سر حرف باز کردن سخن گذشته گفتن گله را دراز کردن

2 گهی از نیاز پنهان نظری به مهر دیدن گهی از عتاب ظاهر نگهی به ناز کردن

3 اثر عتاب بردن ز دل هم اندک اندک به بدیهه آفریدن، به بهانه ساز کردن

4 تو اگر به جور سوزی ز جفاکشان نیاید بجز از دعای جانت ز سر نیاز کردن

1 عشق افسر ز سر جم به اشارت برده با سپاهی دل محمود به غارت برده

2 نتواند لب عیسی به صد اعجاز گرفت دل که آن چشم مهندس به مهارت برده

3 خواجه! در گوچه رندان نظرباز ملاف که گدا نام شه اینجا به حقارت برده

4 عشق را فایده در کوی زیانکارانست هر که زین کوی سفر کرده، خسارت برده

1 دهشت از صیدم مکن بی زخم کاری نیستم خود شکار کس شوم شیر شکاری نیستم

2 مغز افروزد شمیم و کشت سوزد شبنمم آه محنت دیده ام باد بهاری نیستم

3 خود به خون خویش می جوشم چو صهبا در سبو زین حریفان از کسی ممنون یاری نیستم

4 به که از من کم رسد زحمت به صدر اعتبار پر به تنگ از گوشه بی اعتباری نیستم

1 تا به کی از کثرت غم روی بر زانو نهم تنگ گردد خانه بر من سر به شهر و کو نهم

2 دفع دل تنگی دمی از شغل غافل نیستم دست اگر بردارم از جیب آستین بر رو نهم

3 شاکر بختم که منت دار از خویشم نکرد عشرتی یاد آورم غم هاش بر پهلو نهم

4 کوچه معشوق باغ دلگشای عاشق است بینم از هر جا ملالی رو به کوی او نهم

1 عیش تنگم کز دل افشردن چکد خوناب ازو چشم سوزن دان که تار آید به پیچ و تاب ازو

2 عهد ممنون خواهدم از خویش چون گویم مباش خشگ سالی را که گردد آبرو نایاب ازو

3 هیچ کس رخت از طلسم آسمان بیرون نبرد کشتی صد چون سکندر مانده در گرداب ازو

4 عرصه کیخسرو و افراسیابست این بساط بس به خون غلطیده بینی رستم و سهراب ازو

1 عشق تو شیرازه اجزای من شوق تو فهرست سراپای من

2 بسمله گوشه ابروی تست فاتحه شرح تمنای من

3 رابطه بند به بندم ز تست ثبت به داغت شده اعضای من

4 کعبه کوی تو بود مرجعم بر سر معراج بود پای من

آثار نظیری نیشابوری

57 اثر از غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار نظیری نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی