آثار نیر تبریزی

صفحه 14 از 15
15 اثر از غزلیات نیر تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات نیر تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار نیر تبریزی / غزلیات نیر تبریزی

غزلیات نیر تبریزی

1 از هر طرف که پای به پیچم ز کوی تو دل میکشد ز جانب دیگر بسوی تو

2 گر من زبان شکوه ندارم ز خوی تو آید خطی که عیب تو گوید بروی تو

3 دل پیش تست جنگ و کشاکش فرو گذار تا زنده ام رها نکنم تار موی تو

4 گر کاروان مشگ زایران رود بچین نشگفت از ایندو سلسلۀ مشگبوی تو

1 سوزنده آتشی که شود پخته خام از او جام می است خواجه بکن پر مشام از او

2 آسایشت هواست گر از صبح و شام دهر خالی مدار بزم بهر صبح و شام از او

3 نام اربترک باده پرستی است می بیار هی تا رود بباد مرا خواجه نام از او

4 ساقی اگر برشوه دهی بوسۀ بشیخ فتوی توان گرفت بشرب مدام از او

1 ایصورت زیبای تو مرآت معانی سرگشته چو پرگار به تصویر تو مانی

2 در جنس ملک گر بشری هست تو اوئی در نوع بشر گر ملکی هست تو آنی

3 جسمی اگر ایمایۀ جان جسم بهشتی جانی اگر ایقوّت تن جان جهانی

4 سهو است بجد تنگ کشیدن بکنارت زینسان که تو نازک تن و باریک میانی

1 امشب اگر ای نائی آهنگ دگر داری از سوز درون ما مانا که خبر داری

2 ساقی قدح می ده با یاد جم و کی ده زود آر و پیاپی ده گر پاس سحر داری

3 از خون رزان ما را مستی نشود حاصل پیش آر سبوئی چند گر خون جگر داری

4 هان روی محمر کن طرح دگری سر کن سیم رخ ما زر کن کاکسیر نظر داری

1 دلم بخستی و در خون گذاشتی و گذشتی بحیرتم ز چه این صید کشتی و ز چه هشتی

2 چه لاله ها که ز غم ریخت بیتو چشم بدامن کدام گلبن حسرت در اینچمن که نگشتی

3 اگر نه آتش روی تو بود آفت جانها بدین لطافت و منظر بگفتی که بهشتی

4 قیاس حسن تو سهو است جز بیوسف مصری که پاک دامن و پاکیزه روی و پاک سرشتی

1 چمنی دیدم و کردم قدمی چند خرامی چون شدم جمع پریدن خبرم شد که تو دامی

2 سر و کس مر نخرامد بت چین عشوه نداند مه و خور نطق ندارد هله خود گو که کدامی

3 بحلاوت همه قندی بطراوت همه نسرین به لطافت چو حریری بسفیدی چو رخامی

4 باید این طرز نگه کردن و یکبار رمیدن ز تو آهو بچه آموخت در این شیوه تمامی

1 زکمان ابروی دلنشین چو خدنک غمزه رها کنی سز دار بتیربهای او دو هزار خون خطا کنی

2 تو زهر طرف که کشی کمان کنمت سپر تن ناتوان که مباد بر دل دیگران رهی از مراوده وا کنی

3 کشم آنچه ناز توانمت گاه پیش غیر نخوانمت که ستیزه جوئی و دانمت که بهانه بهر جفا کنی

4 بدلم شرر زدی از ستم زدم ز غیرت مشق دم بکن آنچه دانیم ای صنم که ز ماست هر چه بما کنی

1 نکرد از لابه ای بیمهر اگر خوی تو تغییری بسازم من بخویت هین بکش زارم بشمشیری

2 شب دوشین بگردن دیدمی از مشک زنجیری پریشانم از اینخواب جنون ایزلف تعبیری

3 طبیبم بر سر بالین رسید اما بهنگامی که تن درتاب و جان بر لب نه ایمانی نه تقریری

4 حکایتهای زلف او دراز و عمر شب کوته نمیگویم متاب ای صبحدم یک لحظه تأخیری

1 خنک آن شبی که او رخ بفروزد از شرابی چکد از جگر مرا خون چو بر آتشی کبابی

2 تو خود ای غزال رعنا چه بلا شدی خدا را که به دور چشم مست تو ندیده فتنه خوابی

3 چه شب است یا رب امشب که در انتظار روزش همه اختران شمردیم و نیامد آفتابی

4 به گرشمهٔ نهانی بکنی هر آنچه دانی نه مرا دل سؤالی نه تو را سر جوابی

1 در خاطر منی و بدل تیغ میزنی خوش میکنی بدوستی ایشوخ دشمنی

2 روئی چو سیم دیدم ریختم خیال خام خوردم چو تیغ ناز تو دیدم که آهنی

3 باری چنان بزن که نگیرد بدامنت گر میزنی بر آتشم ای زلف دامنی

4 کس منع خوشه چین نظر چونتو مینکرد با خوشۀ مگر چه کم آیدز خرمنی

آثار نیر تبریزی

15 اثر از غزلیات نیر تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات نیر تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی