1 ای نفحه روحپرور باد صبا بویی ده از آن زلف دلاویز به ما
2 آن زلف دلاویز که در سایه اوست آن روی که هست آینه روی خدا
1 ای وعده بسی داده و ناکرده وفا از اهل وفا نباشد این شیوه روا
2 رفتن به طواف کعبه کی سود کند بی دین درست و صدق و بی سعی و صفا
1 ای عارف سر من عرف در اسما آن کس که شناخت نفس بشناخت خدا
2 نفس تو چه نسبتش به ذات احد است یک نکته بگو در این ره ای راهنما
1 ساقی برو و مده شرابم امشب کز مستی چشم او خرابم امشب
2 افتاده ز چشم مردمانم چون اشک زان همنفس آتش و آبم امشب
1 در عین علی سر الهی پیداست در لام علی هوالعلی الاعلاست
2 در یای علی صورت حی القیوم بشناس و بدان که اسم اعظم آنجاست
1 بینی تو هیات الف دارد راست ابروی تو لام الف بود از چپ و راست
2 «هی » دایره گوش تو ای مظهر حق! زین وجه تو را اله خوانند رواست
1 دینم (به) محمد و علی هست درست در شوره زمین خارجی هیچ نرست
2 خواهی که ز حوض کوثرت آب دهند رو مذهب «شاه » گیر و آن دین درست
1 اسرار خدا به نزد آدم حرف است هم علم خدا به نزد خاتم حرف است
2 گر ذات و صفات بود اشیا طلبی از حرف طلب که بود آدم حرف است
1 فرقان رخت که فرق فرقان بشکست موسی چو بدید لوح یزدان بشکست
2 تا سی و دو خط رویت آمد به ظهور پرگار طلسم گنج پنهان بشکست
1 بیخ شجر قدس مرا در جان است سر «انا» در میان او پنهان است
2 فعل از من و قول از او همه ایمان است سر تا به قدم وجود من قرآن است