ای قبهٔ گردندهٔ بیروزن خضرا از قبادیانی قصیده 1
1. ای قبهٔ گردندهٔ بیروزن خضرا
با قامت فرتوتی و با قوت برنا
1. ای قبهٔ گردندهٔ بیروزن خضرا
با قامت فرتوتی و با قوت برنا
1. به چشم نهان بین نهان جهان را
که چشم عیان بین نبیند نهان را
1. آزرده کرد کژدم غربت جگر مرا
گوئی زبون نیافت ز گیتی مگر مرا
1. سلام کن ز من ای باد مر خراسان را
مر اهل فضل و خرد را نه عام نادان را
1. نیز نگیرد جهان شکار مرا
نیست دگر با غمانش کار مرا
1. نکوهش مکن چرخ نیلوفری را
برون کن ز سر باد و خیرهسری را
1. ای روی داده صحبت دنیا را
شادان و برفراشته آوا را
1. نیکوی تو چیست و خوش چه، ای برنا؟
دیباست تو را نکو و خوش حلوا
1. حکیمان را چه میگویند چرخ پیر و دورانها
به سیر اندر ز حکمت بر زبان مهر و آبانها
1. ای گشته جهان و دیده دامش را
صد بار خریده مر دلامش را
1. پادشا بر کامهای دل که باشد؟ پارسا
پارسا شو تا شوی بر هر مرادی پادشا