ضد یأس از از ملا احمد نراقی معراج السعادة 72
1. ضد یأس از رحمت خدا امیدواری به اوست، که آن را صفت رجاء گویند و «رجاء» عبارت است از انبساط سرور در دل، به جهت انتظار امر محبوبی.
1. ضد یأس از رحمت خدا امیدواری به اوست، که آن را صفت رجاء گویند و «رجاء» عبارت است از انبساط سرور در دل، به جهت انتظار امر محبوبی.
1. و ما ابتدا بعضی از احادیث و آیاتی که در فضیلت رجاء و امیدواری رسیده بیان می کنیم و بعد از آن بیان اینکه رجای بی طاعت، غرور و حماقت است می نمائیم.
1. قسم پنجم: از اموری که وسیله نجات مومنان، و باعث امیدواری گناهکاران است، شفاعت شافع روز قیامت، و عذر خواه گناهکاران امت، پیغمبر رءوف رحیم، و ائمه طاهرین صلوات الله علیه و علیهم اجمعین است، که چون عرصه قیامت برپا شود خود و اهل بیت مطهر او دامن شفاعت برزنند، و کمر عذر خواهی نامه سیاهان امت را بر میان بندند، و عفو تقصیرات ایشان را از بارگاه احدیت مسئلت نمایند، و از خدا آمرزش ایشان را بطلبند و چنانچه خداوند مهربان به آن برگزیده جهانیان وعده فرموده شفاعت او را قبول خواهد فرمود «و لسوف یعطیک ربک فترضی» یعنی «هر آینه زود باشد که پروردگار تو، این قدر به تو بخشش و عطا کند که تو راضی و خشنود شوی» و در تفسیر این آیه رسیده است که «محمد صلی الله علیه و آله و سلم راضی نخواهد شد که یک نفر از امت او در جهنم باشد» و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که فرمودند: «ادخرت شفاعتی لأهل الکبائر من امتی» یعنی «من شفاعت خود را ذخیره کرده ام از برای صاحبان گناه کبیره از امت خود» و الحق این بشارتی است که چشم مومنان به آن روشن، و دل ایشان به آن شاد و خرم می شود.
1. و اما آنچه دلالت می کند بر آنچه گفتیم، که رجاء و امیدواری به رحمت و مغفرت باید بعد از طاعت و عبادت باشد، و بدون آن غرور و حماقت است از آیات و اخبار بی حد و نهایت است چنانکه حق سبحانه می فرماید: «ان الذین آمنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله اولئک یرجون رحمه الله» یعنی «به درستی که کسانی که ایمان آوردند و به جهت متابعت رسول، ترک اوطان خود را نمودند و در راه خدا با کفار و نفس اماره جهاد کردند، ایشان اند که امیدوار به رحمت پروردگارند» و در مقام مذمت طایفه ای می فرماید: «فخلف من بعدهم خلف ورثوا الکتاب یاخذون عرض هذا الادنی و یقولون سیغفر لنا» خلاصه معنی اینکه از عقب گذشتگان، طایفه ای آمدند که کتاب خدا از رفتگان به ایشان رسید، و ایشان گرفتار متاع دنیوی گشتند، و آنها را فرا گرفتند و می گویند که زود باشد که ما آمرزیده شویم و از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «احمق کسی است متابعت هوا و هوس نفسانی را کند، و آرزو از خدا داشته باشد» و شخصی به خدمت امام جعفر صادق علیه السلام عرض کرد «قومی هستند که گناه می کنند و می گویند ما امید به خدا داریم و همیشه چنین اند تا مرگ ایشان برسد حضرت فرمودند که ایشان کسانی هستند که به آرزو می گذارنند و دروغ می گویند، رجا و امید ندارند و به درستی که کسی که امید به چیزی داشته باشد در صدد طلب آن برمی آید و کسی که از چیزی بترسد از آن می گریزد» و شخصی به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که «قومی از دوستان تو معصیت می کنند و می گویند ما امیدواریم حضرت فرمود دروغ می گویند، دوستان ما نیستند اینها قومی هستند که امانی و آمال، ایشان را مضطرب کرده است کسی که امید به چیزی داشته باشد عمل از برای آن می کند» و باز از آن حضرت مروی است که «مومن، مومن نیست تا خوف و امید داشته باشد و خوف و امید نمی دارد مگر در وقتی که عمل کند از برای آنچه می ترسد و به آن امید دارد».
1. دانستی که خوف و رجا دو صفتاند از صفات محموده و اخلاق فاضله، و فضیلت آنها به اعتبار آن است که آدمی را بر طاعت و عبادت وا می دارند، و باعث مداوای دل رنجور می گردند و این در اشخاص مختلف می شود:
1. چون فضیلت صفت رجاء را دانستی و موقع آن را شناختی، بدان که کسی که محتاج به این صفت باشد طریقه تحصیل آن، این است که: ابتدا در آنچه گفتیم از اسباب امیدواری تأمل کند، و آنها را بر دل خود نقش کند و تکرار کند، و پیوسته متذکر آنها بوده باشد.
1. و علامت این صفت خبیثه، عجز و زبونی و اضطراب است در وقت حدوث حادثه یا نزول بلیه، و متزلزل شدن به هر چیزی است، اگر چه جزئی باشد.
1. بدان که ضد این صفت، بزرگی نفس و محکمی دل است و علامت آن، آن است که آدمی تحمل کند آنچه را که بر او وارد می شود، و مانند گیاه ضعیف، با هر بادی متزلزل نگردد و چون موش و روباه با هر حرکت پائی به چپ و راست ندود، بلکه چون کوه پا بر جای که چون بادهای مخالف بر او وزد التفات نکند، و چون شیر قوی پنجه از حمله دلاوران رونگرداند
1. صفت پنجم دنائت همت و مذمت آن، و آن عبارت است از: پستی طبع و قصور همت از طلب کارهای بزرگ و امور عظیمه خطرناک، و قناعت نمودن نفس به شغلهای پست و اعمال جزئیه.
1. صفت ششم بی غیرتی و بی حمیتی است و آن، کوتاهی و اهمال کردن است در محافظت آنچه نگاهبانی آن لازم است از دین و عرض و اولاد و اموال و این مرض، از مهلکات عظیمه، و صفات خبیثه است و بسا باشد که به دیوثی منجر شود
1. دانستی که حمیت و غیرت، آن است که آدمی نگاهبانی کند دین خود و عرض خود و اولاد و اموال خود را و از برای محافظت و نگاهبانی هر یک، طریقه ای است که صاحب غیرت و حمیت از آن تجاوز نمی کند.
1. و اما مقتضای غیرت بر اولاد، آن است که در ابتدای امر، مراقب احوال او باشی و از برای پرستاری و شیر دادن او زنی صاحب عفت و صلاح معین نمائی و غذای او را از حلال مهیا سازی، زیرا که طفلی که گوشت او از شیری که از غذای حرام به هم رسیده متکون شود طبع او خبیث می شود، و طینت او از خباثت سرشته می گردد و چون به سرحد تمیز رسد باید او را از آداب نیکان بیاموزی و آداب خوردن و گفتن و نشستن و برخاستن و غیر اینها به او یاد دهی.